بسمه تعالى
دوستان خوبم سلام
امیدوارم حالتون خوب باشه
این روزها که در ماه مهمونی خدا قرار داریم خیلی خوش میگذره واقعا که چه خوب میزبانی داریم.
ولی الان که به آخرها رسیده خیلی دلم گرفته است همش با خودم میگم اگه تموم بشه و من دست خالی از این سفره الهی بیرون برم چه خاکی تو سرم بریزم تورو خدا برام دعا کنید که بعد از ماه مبارک رمضان هم همون عبد صالحی باشم که خدا دوست داره و خلاصه دست پر از این ماه مبارک بیرون بیام. الهی آمین
حالا میخوام یه کم با هم درد دل کنیم :
موافقید؟؟؟
امروزصبح از دست یه بنده خدایی خیلی ناراحت شدم نمیدونم شاید اون بنده خدا منظوری نداشت.
آخه میدونید چیه من خیلی حساسم همونطور که با همه خوب رفتار میکنم که از دستم ناراحت نشن من هم دوست دارم دوستام با من یه جوری رفتار کنن که منم ناراحت نشم.
البته خودم هم احساس میکنم یه کم زیادی لوسم ولی دارم سعی میکنم یه کاری کنم که دیگه هرکسی از راه میرسه و یه چیزی میگه که من دوست ندارم لااقل انقدر بهم بر نخوره که به خاطرش تا چند روز همین طور اعصابم خورد باشه البته من برای آدمهای معمولی اینجوریم ولی اگه خدایی نکرده دوستای صمیمیم بهم یه چیزی بگن که بهم بر بخوره فقط خدا میدونه که تا چند روز گریه میکنم...
آره میدونم روحیه اینجوری داشتن اصلا خوب نیست علاوه براینکه از لحاظ روحی آدم را داغون میکنه ادامه زندگی را هم مختل میکنه اگه شما اینجوری نیستید خیلی خدارو شکر کنید...
ولی من از این به بعد تصمیم گرفتم دیگه اینجوری نباشم که اگه یه وقتی هرکدوم از بنده های خدا دلمو شکستن یا خواستن از احساساتم سو استفاده کنن حتی دوستای صمیمیم من انقدر داغون نشم که از یاد خدا غافل بشم میخوام دیگه برام فرقی نکنه که مردم تحویلم میگیرن یانه یا اینکه از تحویل گرفتنشون انقدر خوشحال نشم و از بد گفتنشون هم ناراحت نشم که اگه اینجوری باشه میشم یه آدم کیفی یعنی همیشه منتظر تعریف مردم میشینم تا هی بهم کیف برسونن تا من حرکت کنم اینجوری دیگه خودم نیستم افسارم دست مردمه میخوام فقط برای رضا و خوشنودی خدا زندگی کنم و قدم بردارم تا دیگه برام مهم نباشه که مردم خوششون میاد یا نه.
البته ناگفته نماند که من آدم انتقاد پذیری هستم و خیلی خوشحال میشم که یک نفر از روی خیر خواهی ازمن انتقاد به جا بکنه نه انتقاد الکی آخه انتقاد به جا باعث میشه آدم عیبهاش را برطرف کنه چه خوبه که ما آدمها به جای اینکه پشت سر هم غیبت کنیم یاد بگیریم که تو روی همدیگه عیبهامون را به هم بگیم البته نه یه طوری که خدایی نکرده طرف مقابل از دستمون ناراحت بشه و به جای اینکه از شنیدن عیبهاش خوشحال بشه و در صدد رفع اونها بربیاد بدتر لجبازی کنه و اون کار را تکرار کنه مگه نه؟ نظر شما چیه؟ خوشحال میشم نظراتتون را ازطریق ایده در پایین صفحه به من بگید تا ازبیان شیوای شما درس بگیرم.
حالا دیگه من تصمیم گرفتم آدم هایی را که به هر نحوی دلم را میشکنند فقط به خاطر خدا ببخشمشون و دل شکستم را در بازار الهی به خریدار دلهای شکسته بفروشم آخه خودش گفته که در قلب شکسته خانه دارد.
دیگه ازاین به بعد با بنده هاش کاری ندارم و فقط خودش را طرف حساب خودم میدونم.
اینجوری برام خیلی بهتره میخوام از این به بعد فقط با خودش معامله می کنم
میخوام فقط واسه رضای خودش قدم بردارم میخوام دیگه از دست هیچ کس ناراحت نشم حتی از دست اونایی که دوستای صمیمیم هستن و دلمو میشکنن.
میخوام از این به بعد با خدا باشم تا تمام گره های کور زندگیم را با دستاش برام باز کنه تا اینکه همیشه آروم باشم آروم آروم آروم...
چون میدونم که تنها ذکر و یاد خداست که دلها را آروم میکنه.
میخوام از این به بعد رفت و آمدم را با آدمهای خدایی بیشتر کنم همونایی که دیدن چهره هاشون آدم را مالامال از یاد خدا میکنه.
ای خدا از تو میخوام که این توفیق را بهم بدی که تنها در راه تو قدم بردارم و به خاطر تو زندگی کنم
دوستای خوبم ببخشید از اینکه متنم طولانی شد.
از همتون التماس دعا دارم.
منتظر ایده های قشنگتون هستم.
در پناه حق و خدانگهدار.